برخی ازمشکلات آموزش کودکان دوزبانه
(عکس:کلاس درس ائل قاشفایی)
توضیح :دو زبانگی پديدهای است جهانی که در اکثر کشورهای جهان وجود دارد و عبارت از حالتی است که فرد به زبان ديگری غير از زبان مادری خود آموزش میبيند. زبان مادری اولين زبان آموخته شده توسط فرد است، زبانی که فرد بدان تکلم میکند، با آن رشد میيابد و عناصر فرهنگی و اجتماعی محيط خود را توسط آن دريافته، لمس کرده و با آن هويت میيابد. اما در بسياری از کشورها و ازجمله کشور ما، زمانی که کودکان ملل و اقوام مختلف به سنی میرسد که بايد تحت آموزش رسمی قرار گيرد، با زبانی غير از زبان مادری خود و با زبانی که در سراسر کشور به عنوان زبان رسمی شناخته شده و از لحاظ نظام آوايی- واژگانی و دستوری متفاوت از زبان مادری اوست، آموزش میبيند و از اين مرحله است که پديده دو زبانگی مطرح میشود. بنابراين، فرد دو زبانه به فردی اطلاق میشود که از زمان آغاز آموزش رسمی، با زبان ديگری که در کشور عموميت يافته و در حکم زبان دوم می باشد، آشنا شده و آموزش میبيند.
درادامه برخی ازمشکلات آموزش کودکان دوزبانه ترک را ازسایت سونای انتخاب کرده ایم امید مورد توجه قرارگیرد:
ائلمان 8 سال دارد، وقتى 5 ساله بود در عرض 1 ساعت توانست حروف الفباى انگليسى را به راحتى بياموزد و هم اكنون مى تواند كلمات تركى را با الفباى لاتين هجى كند و بخواند.
در دورۀ پيش دبستانى الفباى فارسى را به او ياد دادند، در كلاس اوّل ابتدايى نوشتن كلمات ساده و گاهى مشكل فارسى را ياد گرفت. امسال در كلاس دوم ابتدايى است و هنوز با الفباى فارسى مشكلات زيادى دارد از جمله اينكه:
1. تفاوت "گ" در كلمۀ گوش و "گ" در كلمۀ بزرگ را نمي تواند درك كند چون فارس زبانها گوش را QUSH و بزرگ را BOZORG تلفظ مي كنند اما هر دو را يكسان مى نويسند.
2. تفاوت "ق" و "گ" را در كلمات "قاب" و "گفت" نمى فهمد چون ترك زبانها هر دو را به يك شكل با "Q" يعني QAB , QOFT تلفظ مى كنند.
3. حرف"Z" را در كلمات وضو، زنبور، نظم، غذا يكسان مى شنود و گاه همه را با حرف " ز " مى نويسد.
4. حرف " T " را در كلمات توت، طناب يكسان مى شنود و گاهى هر دو را با حرف "ت" مى نويسد.
5. حرف " S " را در كلمات سبد، صابون، لثه يكسان مى شنود و گاه همه را با حرف " س " مى نويسد.
6. كلمۀ "دوّم" را با تشديد مى خواند اما اگر با تشديد بنويسد اشتباه است چون تشديد جزو حروف فارسي نيست و تنها بايد روي كلمات عربي قرار داده شود و يك كودك 8 ساله نمي تواند كلمات فارسي و عربي را از هم تشخيص دهد.
7. چسبيده و جدا نوشتن بعضي كلمات هم مشكل ديگري است ، مثلاً بايد كلمۀ "بيش تر" را جدا بشنود (بيش تر ) و جدا بنویسد، اما آنها را بايد چسبيده بنويسد! و او دليلي براى اين تفاوت نمى يابد.
8. همزه در فارسي " ء " بود اما در سالهاى اخير و تنها در كتابهاى درسي و نه در تلويزيون و جاهاى ديگر "ى" شده است و اين هم تناقض ديگري در ذهن او بوجود آورده است.
9. در الفباى لاتين حروف جدا جدا نوشته مى شوند اما در فارسي هر حرف پس از قرار گرفتن در كنار حرف ديگر شكلي متفاوت پيدا ميكند مثلا ً " H " در كلمات هم، به، بهمن،و... اينها تنها چند مورد از مشكلاتي است كه يك كودك دورۀ ابتدايي با آن دست به گريبان است.
۱۰-- . حرف "ع" براى او صداى خاصى ندارد چون عربها اين حرف را از حلق تلفظ مي كنند ولي غير عربها فرقي بين الف و عين قائل نيستند از اين رو كودك دورۀ ابتدايي "عو" را "او" مي نويسد.
بزرگترين مشكل آموزش دوزبانه اينست كه كودكان معني بسياري از كلماتي را كه مى نويسند نمى دانند. مثلا ً ائلمان معناي كلماتي چون "سهل انگاري، اعتماد به نفس، بزرگوار، و..." را نمي فهمد، از طرف ديگر بسياري از كلمات را حتي اگر معني كنيم نمي شناسد مثلاً تا بحال "داس" را نديده است و وقتي مي گوييم داس يعني "اوراق" او بيشتر سر درگم مي شود. خدا رحمت كند "صمد بهرنگي" را كه در دهۀ چهل مي گفت كودك روستايي آذربايجان هنوز با دست غذا مي خورد و وقتي در كتاب درسي اش دارا و سارا را پشت ميز ناهار خوري و با قاشق و چنگال مي بيند بايد ابتدا به او توضيح دهم كه در تهران بعضي خانه ها ميز دارند و...
و امروز پس از سالها هنوز اين مشكلات رفع نشده و در كتاب درسي بجاي تصوير هاي ملموس عكس "داس" را چاپ مي كنند ! كه كودكان شهرنشين آن را نديده اند. در دهۀ چهل زندگي مدرن شهري را به تمام اقشار نشان مي دانند و امروز زندگي روستايي را!
اين مطلب را نوشتم نه به اين دليل كه انتظار حلّ مشكلات را دارم ( چون ديوار از پايه مشكل دارد و به اين راحتي نمي توان با ارائۀ يكي دو راه حل از مشكلات آموزش دوزبانه كم كرد) بلكه فقط به اين دليل كه مادران در تفهيم كلمات روش ديگري غير از روشهاي كتاب درسي بيايند، اين روش بستگي به خلاقيت هر كسي دارد." سو دئييب دير منه اولّ ده آنام آب كي يوخ..."