یان و یئنگه

1- یان : این واژه به معنی کنار - بغل - پهلو در زبان ترکی استعمال میشود. جملاتی مانند:

 الف - گَل یانیما = بیا پیشم .

ب - گئد اونون یانین دا دور= برو در کنار او بایست.

ج- گاهی اوقات به معنی ادبانه اشاره به باسن بیان میشود. مانند: یانیم آغرییر.

نکته : معنی "یان" قیراق و کنار و پهلو و طرف (مکان) و بغل هست و برای اینکه فردی بگوید باسنم درد می کند برای حفظ ادب می گوید کنارم یا پهلویم درد می کند یعنی "یانیم آغریییر". لکن بعلت عدم خواندن و نوشتن به زبان مادری توسط ترکها در ایران این معنی در عام به باسن منطبق شده است که اشتباه می باشد. وقتی کسی می گوید احمدین یانینیدایام یعنی احمدین قیراغیندا و کناریندایام.

زمانی که این کلمه با پسوند "گا" یا "گه" همراه می شود به معنی کلمه و واژه" همراه" خواهد بود. مانند :

یان+گه = یانگه با تخفیف در تلفظ ینگه یا ینگی می شود که همان معنی "همراه" از واژه "یان" می باشد.

د- ینگه : زنی که شب زفاف همراه عروس به خانة داماد می رود.

ذ - ینگی کلمه ای است ترکی به معنی نو. ینگی دنیا یا همون ینگه دنیا یا یئنی دونیا نام و اصطلاحی است که ترکها به آمریکا می دهند و به معنی «جهان نو» یا دنیای نو می باشد.

ر- یان فعل امر از مصدر یانماق بمعنای سوختن نیز است.

2- یئن یا یئنی : از مصدر یئنیلنماق = تازه - جدید - نو در زبان ترکی مستعمل می باشد. مانند:

الف - یئنی سوز دانیش = حرف یا سخنی جدید بگو )بیان کن(

ب - من یئنی لَندیم = من تازه شدم از لحاظ بینش و نوع نگاه به هر مساله دلخواه.

ت- یئنگیل = یئنی ایل، تزه ایل، گلن ایل بمعنی سال نو است

ج- یئن فعل امر از از مصدر"یئنمک بمعنای پیاده شدن است.

د-یئن بمعنای عرض وپهنا

ذ- یئن بمعنای چهره و آنچه که توجه انسان را بخود جلب کن.مانند: یئن ائدمک بمعنی توجه کردن

اما چه عملی باعث شده است که ما در مورداین دو واژه دچار شبه و شباهت در ریشه واژه ها بشویم

1- نزدیک بودن نوشتار و نوع حروف استفاده شده در هر دو واژه حروف "ی" و "ن"

2- در زبان ترکی شرقی اکثرا کلماتی که در انتهای آنها به حرف "ن" ختم میشود حرف "گ" اضافه می گردد که این خود واژه خواصی به نام نون غنه دار را تشکیل میدهد مانند: یئنگ = جدید - یانگ = همراه- گلینگ=بیایید- گئتدینگ= بروید.

در ترکی غربی ( ترکی ایران ) بخصوص در ترکی خراسانی دراکثر مواقع حرف "گ" در کلمات ترکی حذف یا تبدیل به حرف "ی" می گردد.  مانند: ایپک=ایپه ی (ابریشم) / ائشک = ائشه ی(الاغ) / دئیگیل = دئییل (نیست) و.... که این عامل باعث گم شدن ریشه بعضی از کلمات می گردد که همین واژه " یئنگی " و ...ازآنجمله است.