می دانید مشکل ما آدمیان درمورد هویت مان چیست؟ اینکه هرگز حاضر نیستیم آنچه را که هستیم را بپذیریم. و مدام می کوشیم انی باشیم که نیستیم.

هر روز نقاب های گوناگون به چهره می زنیم و خود واقعی مان را پشت این نقاب ها پنهان می کنیم و به مرور زمان خودمان را گم می کنیم و به نقابها دل می بندیم.

اما هرچه اصل نباشد ازبین می رود و باکنار رفتن نقاب دو باره چهره اصلی خودما نمایان می شود و ما را دچار بحران هویت می کند. اگر یاد بگیریم که آنچه را هستیم بپذیریم و موهبت آنگونه بودن را در یابیم و آن را نشان دهیم. دیگر مشکلی با خود نخواهیم داشت.

ما همواره پشت نقاب ها و عنوان ها و مقامهای خود پنهان می شویم تا خود واقعی مان را نشان ندهیم. به هر کاری دست می زنیم تا آنچه هستیم مخفی بماند.

چون از بچگی به ما آموخته اند آنچه هستیم نباشیم. داد نزنیم. پرخاش نکنیم. شلوغ نکنیم. عصبانی نشویم. تمام احساسات واقعی ما درکودکی سرکوب شده است. و شده ایم آنچه ما نیست.

انتظارات و نظرات دیگران ما را ازخود واقعی مان جدا کرده و شده ایم حاصل نگاه و دلخواه و مورد تایید دیگران. و این آغاز عصیان آدمی است. ما همان هستیم که یک کودک در آغاز تولد هست.

ما یاد گرفته ایم اسیر قانونی باشیم که خود وضع کرده ایم. ازدیگران می رنجیم چون خصلتی را در وجود او می بینیم که درخود سرکوب کرده ایم. درد می کشیم چون خصلتی که اصل ما بود را در خود حبس کرده ایم. و آن بر روح ما سنگینی می کند.

پذیرش و آزاد کردن احساسات اولین راه رسیدن به آرامش است. اماجامعه ای که در آن زیست می کنیم. این را از ما نمی پذیرد. مدام ما را وا می داردکه خودمان نباشیم.

تابع او باشیم و تا زمانی که تعریف مشخصی ازخود نداشته باشیم با این نقابها درگیرخواهیم بود و تا روز آخر به کسانی برخورد خواهیم کرد که نفرت و انزجار و هراس را در ما به وجود می آورند.

در واقع آنها مالک احساسات ما هستند. تا زمانی که صاحب خود و احساسات خود نباشیم دیگران ازما به نفع خود سودخواهند برد . و ما انباری ازخواسته ها و تمایلات و احساسات دیگران خواهیم بود.

و سر خورده و پریشان دنبال راضی کردن خود به جایی هم نخواهیم رسید. آنچه مارا رنج می دهد رفتار دیگران یا عمل توهین آمیز آنها نیست. احساسی است که درون ما دفن شده است. خود من است که زندانی شده است

در ها را بسته ام تا انکارش کنم. و او فریا می زند و آزارم می دهد. چیزی که تعریف نشده باشد معنی نخواهد داشت. رفتاری که در وجود دیگران تو را آزار می دهد ریشه اش در درون خود توست. باید آن را بپذیری و با تعریف آن به خود و او اجازه دهی تا کامل شود. احساسات ما خود واقعی ما هستند.

نویسنده : فرشته سیفی